789 .

ساخت وبلاگ

امکانات وب

907 . كيف سه زيپه :) دو تا كيفي كه با بلوزاي هاني دوختم :)) آخري ساك پوشك ني نيه س ، كوچيك و دم دستي ^___^سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ پرچنگیاش + نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۶ساعت 21:25  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله الشكور صبا تا آخرين لحظه اگه نخوابمم اما از زير رو انداز چِل تيكه بيرون نميام كه مجبور باشم با آژانس برسم به كلاس :) رسيده به روزاي سردِ استخون سوز چون . سر صب رفتم بالا و دخترا جير و پير " خانووووم مياييم پايين " يعني كلاسشون پايين برگزار ميشه . چفت هم و گُلّه شده كنار بخاري . خودم ؟ كنار درم و هوا خوبه اما عادت دارم با دستام كه مشت كردم توي هم و پاهاي گَل همَم ، ور برم ، بي كه سرما بخورم يا چيزي كلاسش تداخل داشت و بايد ميرف سر اون يكي كلاس . يه كم بعدتر در زد ، اومد توو ، كابشن قرمزشو دراز كرد سمتم " اينو بندازين روي پاتون سرما ميخورين ". با گردن يه وري و چشاي گرم شده و شونه هايي كه وقت تسليم شدن و كم آوردن شل ميشن ، آروم پرسيده بودم " من ؟ " ميدوني ؟ انتظارشو نداشتم خب ! سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ شاگردونه هاش, شكرت شكرت شكرت 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله الحنان ميخواد شناسنامه شو عوض كنه چون اسمي توشه كه نميخواد ديگه باشه ! علتش چي ميتونه باشه ؟ فرار از اتفاقي كه افتاده يا خاطر همسر جديد رو جمع كردن ؟ اگه علتش دوميه ميشه با ارفاق ! تأييدش كرد اما اگه قصد فرار داري ، با خط زدن يا محو كردن ، ميشه از اتفاق افتاده گذشت ؟ پذيرش و كنار اومدن باهاش بهتر نيس ؟ قبلا زندگي اي داشتي و احيانا عشقي ، روزاي عاشقانه اي ، پچ پچاي زن و شوهري مثلا و هر اتفاق دو نفره ديگه اي .. زده و حالا به هر دليلي ختم شده به جدايي .. گناه بوده يا اشتباه يا يه مرحله از زندگيت ؟ مثه ردِ سالكي كه توو صورتشه و مدام خودشو ميسپاره به سختي و سوزش ليزر (؟) يا حالا هر چيه ديگه !سالهاس كنار هم زندگي ميكنيم و هر چي فك ميكنم كِي متوجه اون رد شدم ؟ اصلا متوجه شدم ؟ متوجه كه شدم حتما اما كِي به خاطرش فكردم بايد باهاش قطع رابطه كنم ؟ معلومه كه به ذهنمم نرسيده  فكن كسي بخاطر ردي كوچيك اصلا بزرگ توي صورتت يا اسمي توي شناسنامه ت يا اتفاقِ حلالي كه ختم به جدايي شده يا هر چي ، تو رو نخواد ! خب به درك . به جهنم كه نخواد . تو همينجوريشم كم دل نميبري كه :))) + ميدوني اينارو يه جنس مؤنث با تموم زنانگياي خاصش معتقده كه نوشته ؟ سخت نگير :)سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ پرچنگیاش 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله الحفيظ بعد امشب كه كنار آقا رضا دراز كشيده بودم توي صورتش و بيشتر لباش ، ميم و ميديدم دوباره شد بود دو - سه ساله .. اون بعد از ظهريه احتمالا قبل از دهه هفتادي ! كه مامان سپردنش بهم كه دم در مواظبش باشم .. پنج تا بچه قد و نيم قد بوديم اون موقع و علي و امين كه زود فوت كرد ، شير زد بودن و بعدِ هم .. زد به بهونه گيري و ديقه نكشيد ديدم نيس .. فكن چطور تونستم به بزرگترا برسونم نبودنشو ! احتمالا از ترسِ مامان چن باري مُردم و زنده شدم .. مثه چّي مي ترسيديم چون از مامان :) با جنابات رفتيم دنبالش .. خانمي ديده بودش انگار كه ميرفته طرف مرز ! تموم شد .. بچه بودم و توي خيالم ديگه تموم شد .. ميمي كه ديگه نيس .. رفته و خارجكي شده يا چي توي اين دم غروب ، تموم :( پيداش كرديم ولي احمقو ! نزديك مرز داشت راه مي رفت توو خاك و خلا ، حيرون و منتظر ..  حالاها لب تموم مرزاي رفتن و نبودن ، لب تموم ِ تموم شدنا ، دلم گرمه به خيرٌ حافظايي كه حواسش هست .. كه حفظ ميكنه دلبندارو .. كه برميگردونه عزيزارو سنجاق بشهـ بهـ: فقط تو رو دارم خدا, اللهم لک الحمد حمد الشاکرین, شکرت شکرت شکرت 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله

وقتي كسي ، چيزي ، شرايطي ، مسئوليتي رو انتخاب كردي يا پذيرفتي .. انتخاب تو ديگرانو ملزم به كاري ، تعهدي ، پذيرشي ، مسئوليتي نمي كنه .. حواست هست ؟

+ قبلِ هر انتخاب فكراتو بكن و اگه بدون فكر انتخاب كردي ، به هر حال تويي كه انتخاب كردي ! چاره ش كن لطفا :)


سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ پرچنگیاش 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله المصور به قصد خريد دستكشو پاپوش برا آقا رضا رفته بودم و گلدون برا مامانش .. گلدون نارنجي - كه به نظرم زرد مايل به نارنجي باشه :) - رو داد دستم ، ازش خواستم رنگشو عوض كنه .. يه جور " به چي بد سليقگيه " :| بدي توي لحنش بود وقتي تند برگشت سمتم و پرسيد " قرمز ؟ " من البته سرخابي ميبينمش .. سرخابي و گل بهي ازون رنگان كه بايد كلي زووووور بزنم اسمشون يادم بياد چون نيومده بود ، نارنجيه رو كه داد ، گفته بودم " ميشه رنگشو عوض كنين لطفا ؟ " اينكه نارنجيش فقط يه دونه مونده بود سليقه غالبِ مشتري هارو نشون ميداد .. آقاهه ولي نميدونست ما ازون رنگ گلدونشو داريم خب :) و البته كه اين يكي براي عروسه س - احتمالا ! - فكرده بودم شايد دلش نخواد رنگ گلدون خودم داشته باشه !  فكن چِشَم افتاده باشه و براي خودم هيچي ؟ چمن عروس هستن دخترمون :) توي گلدون خودشه . براي حمل ش تا خونه ، گلدون توو گلدون گذاشته شده :) سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ پرچنگیاش 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله المجير تو درد اين حرفو نميفهمي وقتي نوشته باشم " از روي بالا رفتن تعداد فالو كردناتم حال بدتو ميفهمم " اين بار كه سعيمو ميكنم خفه شم و ديگه نباشم ، تو درد اين خفگي رو نميفهمي مثه هيچ وقتِ ديگه .. مثه هر بار كه فكر خوشي به سرم رسيده نرسيده .. ذوقم هنوز نيومده ، خشك شده و پرسيدم " پس تو چي ؟ " تو درد اين حرفو نميفهمي وقتي نوشته باشم " روحِ ع ! تا بعدِ قيامت بلاگردون توئه ، بخند فقط .. بخند دورت بگردم .. بخند عزيز " مي داني كه بي قرار و دلشكسته ام ؟سنجاق بشهـ بهـ: نامه های برگشت خورده, من در میان جمعُ دلم جای دیگرست 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله المحيي ياسي كه خشك شده بود برگاش و رُزه كه تنه ش سبزه اما لخت و عور ، جوونه زدن .. روو همون شاخه هايي كه فكرده بودم خشك شدن و از بيخ ريشه از دور ، چِشم خورد بهش .. يه زائده كوچيك سبز توي آب ؟ اشاره كرده بودم " ماماااان ، ببينِــــــــن .. جوانه زدهــــــ " .. بامبويي كه يهو دو ماه پيش شروع كرد به زرد شدن و حالا فقط سه چارتا برگ سر شاخه ش مونده ، يه جوجه كوچولو از بغل ريشه ش دراومده :)))  ساده به نظر مي رسه ! بوته اي به رسم هميشگيِ تكرار ، جوونه زده . ظاهرش اينه اما واقع ش ، نه تكراريه نه دل زنك ! خدارو چون اينجور جاها ديدم هميشه .. كه خزاني اگه هست .. جوونه زدني هم در پي ش هست :) لخت ميشي و كرك و پر ريخته .. نفس بگير لطفا .. نفس بگير .. جوونه زدن ، حال خوش ميخواد و نفسِ چاق :) + ور منطقيم ميگه به هر جوونه زدني هم دل خوش نكن .. وقتي هوا سردتر ميشه كم كم و جوونه اين موقع خوبه اصلا ؟ وقتشه ؟ كم ديدي جوونه هاي به ثمر نرسيده رو ؟ ميدوني ؟ بيا همه چيه بايدي رو بپذيريم .. خزانم هست ، سرما ، حالِ گرفته دم غروباش حتي .. نميشه اما قدمامونو توي راهي برداريم كه " سرما و خزان و بد موقعي و حالا وقتش نيست " ي توش تأثير نذاره ؟ محكم .. بين دستاي رحمت خودش ؟سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی, شکرت شکرت شکرت 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله الحي ساعت استراحتِ بين كلاسا ، استاد اخلاقمون خواهرمو ديدن " عروووووس خانوووم ! لي لي لي " :)) همينقد ثبات شخصيت دار ، هستيم ما خانوما .. در هر حد و طبقه و سواتّي ، خلاصه ش لي لي لي كن و كِل بكش :))) بعد دو هفته توي آب موندن و مدام آبشونو عوض كردن ، ديگه هم خشك شده بودن گلا و هم ساقه هاشون پوسيده بود .. حالا بعدِ دو روز كه از آب درآوردمشون ، بي ننگي ! رو نيگا :| غنچه هاي نيمه بازش هنوز از رو نرفتن :)) + زندگي بين دستاي رحمت خدا ، خوش جوري ادامه داره :)سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ هزار الحمدلله, شكرت شكرت شكرت 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 286 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله الرحمن آدم فك ميكنه مثلا كاراي عزيزشو كمتر كنه يه كم خوبه ! از هيچي بهتره خب . بساط نصفه نيمه ناهارو بار بذاره مثلا . بپرسه ه ِ كوچيك شيفت ظهره يا صبح ؟ مياد برا ناهار ؟ توو سرش نقشه خريدِ معلوم نيس كِي اما دير نشه بكشه . حواسش باشه علي فقط سينه مرغ ميخوره كه . بره مامانِ خوابشو ببوسه و زهره شونو آب كنه :|فكردن كيه يعني .. سرِ صب ، بوس بكن ؟ ؛)  + سيني زرده رو حامد بهمون داده بود . اون موقع ها كه در مغازه عموش كار ميكرد و از اين چيزا زياد داش . حالا پونزده ساله كه سينيش هست و خودش ... اينجوريه دنيا .. اينجوري بودهسنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ إنی أسئلک باسمک العظیم الأعظم 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:49

بسم الله المقیت توي مبارزه و جنگيدن ، بيشتر از هر كس ديگه اي خودتي كه تحليل مي ري و ذره ذره نابود مي شي . عكساي پروفايلا و پستا ، نوشتنيا و خوندنيات ، تا وقتي آي نفس كش باشن و طعنه و تيكه ، تو در حال جنگيدني .. مبارزه بناي نق و نوق گذاشتن و گله و زيرآب زني كه كارت بشه ، تو در حالي جنگيدني .. مبارزه گيريم شروعش با تو نباشه ، ادامه كه بدي ، گارد كه بگيري ، بچرخ تا بچرخيم كه بگي ، تو در حال جنگيدني .. مبارزه گاهي جنگ ، مدافع ميطلبه .. مقاومت .. صبوري .. يه موقع حتي رها كردن .. جنگ اما لزوما به نابودی ختم نميشه .. اگه كه تو اهل موندن باشي ، مقاومت ، صبر و رها كردن .. جنگ حتما ختم به صلح اگه نشه ، ختم به آرامش تو ميشه اما :))) + توي مبارزه و جنگيدن ، بيشتر از هر كس ديگه اي خودتي كه تحليل مي ري 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 142 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله الودود صبای یشنبه دیرتر کلاسم شروع میشه و خلوت ترم . انقد که هوس آب دادن باغچه بکشه به کاشتن پاییزی و شُکر شه به سلامتی نفسایی که میاد و ریه ها رو از حمد تو پُر میکنه .. الهی شکر که خواستی نفسمون توی هوای عاشقی خودت چاق شه و وام دار غیرت نباشه .. الهی شکر که فرصتت رسیده به قسمتمون یا قسمت ماست که منوّر شده به دست تقدیر تو ؟ خوش ذوقِ خلاقِ جان :) بذرارو میریزم توی خاک و یادم میاد ازون موقع که پست رسونده بودشون دستم و فکرده بودم " اوووو کو تا پاییز ! مُردم حتما اگه نکاشته باشمشون که " .. پاییز اومد و تلخ و شیرینِ روزا گذشت و نصفه رو رد کرد و نمردم ، اما دوباره رسیدم به دونه های ریزی که خدا خواسته باشه برسن به بار دادن یا نرسن .. خدا خواسته باشه کاش .. بخواد الهی که بار بده روزای رفته 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله المنیع هر اتفاقی ، فرازای متفاوتی توو دل خودش داره . امید ، حرکت ، ترس ، انفعال ... الان دقیقا جایی واستادم که بین شک و یقین یه تار مو فاصله س . یه لحظه ت ، متمایل به سمت سقوطه و یه لحظه ت ، پَره پرواز . لحظه توکل دقیقا اون موقع س که محکم واستاده باشی روی همین مرز باریک ، دقیقا روی روش . که نگاهت به خودش باشه و بی که بترسی ، شروع کنی به راه رفتن روی همین باریکی . ظاهرا اینجا باید نقطه ای از تردید باشه ، که برای من نیس ! برای منی که موهاش سفید شد ، تحقیر شد ، دروغ شنید ، جواب سلامش داده نشد ، اعتمادش خورد شد ولی هنوز قائله به " عشق کار خودشو میکنه بالاخره " این نقطه ، عینِ جایگاه توکله تموم سقوط این من اون موقع س که خاطرش از دست رحمت تو ، پرت شده باشه فقط ، خدا + بقیه ش میاد و میره 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 219 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

898 . بسم الله اللطیف به هر حال هنوز فرصت هست خودتو به چایی و آبنبات هلیِ بعدِ خستگی دعوت کنی . تکیه بدی به دیوار پشت سرت و یادت بیاد کجای این جاده بی حضور تو گذشته که بعد از این ، غم نبودنت بغض راه گلوم باشه ؟سنجاق بشهـ بهـ: فقط تو رو دارم خدا, اللهم لک الحمد حمد الشاکرین, شکرت شکرت شکرت + نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۶ساعت 18:29  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 191 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله الباسط وجودم رفت و مهرت همچنان هست نوشته بودم " تموم این روز و شبا انگار اسید ریخته باشن وسط قفسه سینه م " دروغ نگفته بودم که . نوشته بودم " انگار چیزی درونم در حال ذوب شدن باشه " بود / هست که . نوشته بودم " مدام به خودم پیچیدم و عذاب کشیدم و ذره ذره روحم آب شد " میشه ، باور کن شده . توی تموم اضطرابایی که تیکه تیکه روحمو میکَنه و هر بار مضطر و مستأصل زل میزنم بهش .. کی تموم میشه خدا ؟ تموم نمیشه پس چرا ؟ جوابی نیومد . انتظاری هم نداشتم . تو فکن نداشتم .. چیزی نمیشه که + مرا خود با تو چیزی در میان هست * * سعدی ( شعر کامل در کامنت دونی )سنجاق بشهـ بهـ: فقط تو رو دارم خدا, اللهم لک الحمد حمد الشاکرین, شکرت شکرت شکرت 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 143 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله الحفیظ لیلون ترکه میگه " آدم هیجان زده میشه " . مثلا همین الان که با علی چپیدیم توی اتاق ، توی هال جمع شدن آخرین حرفای قبل از عقدو بزنن :) حلقه ها خریده شده و چادر عقدی در شرف دوخته شدنه . الانم صلوات فرستادن و ... .. آخر شبی یهو دلم شور افتاده بود اما خودمو زدم به " برو بابا " و خوابیده بودم . فردا عصرش اما یهو از نصفه شور رفت روی دور تند . گوشیشو گرفتم برنداش  . خونشون ، خانمش . خط دومشو که گرفتم بعدِ الو گفت " پیام دادم منتظر جوابشم " . فکرده بود برای کاری که خواسته بودم انجام بده زنگ زدم . احتمالا " کار دارم که زنگ زدم " تنها تصوریه که از خودم ساختم ! گفته بودم " بَریه او زنگ نزدُم . برچی گوشیاتانه جواب نمیدِن ؟ سلام برسون ، ممد رضارَم ببوس " . این تمام چیزیه که ازم میبینن . بی 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 122 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله المعلم " پذیرش " .. این اون خونه ایه که مدتهاس توش یه لنگ پا واستادم ، بی که جلو برم یا برگردم عقب ، این پا اون پا کنم یا حتی اون یکی پارو هم بذارم بغل این یکی و کمی خستگی در کنم اتفاقاً سخت تر از چیزیه که فکرشو بکنی و حتی غیر قابل پیش بینی . یکی ازون خونه ها که هیچ جای ذهنت تصویری ازش نداشتی . پذیرشِ تلخی اتفاقی که افتاده ، پذیرش تموم شدن یه راه ، ته کشیدن توانت ، تموم شد پیاده شین ، پذیرش این که باید برگردی از اول ، تمومش اشتباه بود .. و گاهی حتی پذیرش اونی که فکرشو میکردم نبود ! خیلی با خودم تکرار کردم / میکنم " ع ! بپذیرش مثل همیشه و رد شو برو خونه بعدی . برگرد اصن عقب و بپر از روی این خونه . بپذیر ع ! بپذیر و تمومش کن " بعد این همه سال و این همه پذیرفتن ، باید آسون می بود برام 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 204 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

902 .

بسم الله

مِدِنی ؟ از دِنِستن تا باور کِردن ، فاصله یه

+ همیش بده که آدم بِدِنه ، باورش نره ولی


سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ پرچنگیاش

+ نوشته شده در  یکشنبه پنجم آذر ۱۳۹۶ساعت 0:57  توسط پُرچِنهـ هه  | 


789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 175 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله السعید مبارکمون باشین الهی .. شما که خود تبرکی و عالم وام دارِ حضورتون .. شما که چِش مایی ، آقایی ، ارباب :) .. وقتی میری سراغ باقی مونده کامواها و بی فکر پیش و اینکه اومد نیومد رنگا به هم ، مهم باشه ، توو سرت جرقه بافتن پتوی نوزادی ! باشه و توی دستت موتیفای رنگی نگی :) .. غم هست و بدتر ازون غصه ست که وصفی براش ندارم این روزا که رسیده به نهایتش . در عوض فک میکنم به اینکه کوچیکتر از به زانو درآوردنه .. کوچیک و پست و زوال پذیر  .. تخلیه خوبی بود . وقتی از اولین خوشگلاسیونِ خانومانه عمرش ! اومده بود . یادم نیست چی پرسید " تغییرم کردم " یا " خوشگل شدم " (؟) از پشت لپ تاپ ، نیم خیز شدم " بیا روبوسی کنیم "  روبوسی کرده بودیم و وقتی خواستم جدا شم ازش ، خیلی لوس گفته بود " واستا میخوام گری 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30

بسم الله الحفیظ چن شب پیش که اومده بود خونمون ، کشیدش .. کشید و ازم خواس شماره گذاریش کنم .. از بالا شماره 2 ، شماره 1 ، 3 ، 4  اولیش - عکس دوم از بالا - خواستگاری پسره س از دختره .. و بافتن رؤیایی به زیباییه مادر شدن :) دومی بعدِ ازدواجه .. خانمی که متوجه خیانت همسرش شده ! و تو حتی اگه دقتم نکنی ، نمیتونی از عکس مردی که توی گوشی خانمه س صرف نظر کنی ! بعدتر ، زن و شوهرِ کرک و پر ریخته ! ای که دوباره برگشتن به عشق و دوست داشتنِ هم و البته نوجوونی / جوونی بچه هایی که امید پدر مادرشون بودن .. اما ! هر کدوم گوشی به دست ، سی یه خودش  چهارمی هم زن و شوهر به پیری رسیده ، عروس و دوماد دار شده .. متوجه نمیشی اول اما برات توضیح میده جای عروس و پسر / دوماد و دختر ، عوض شده .. ظاهرشون داد میزد البته .. 789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 11 آذر 1396 ساعت: 15:30